پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
7168
-
الف
+

دختری «در جستجوی آرامش»

«در جستجوی آرامش» در تبیین جایگاه مهم زن در خانواده موفق عمل کرده است.

هم زمان با بازپخش سریال «در جستجوی آرامش» نقدی بر این مجموعه را بخوانید:

“نگین مشتاق”با بازی درخشان” حدیث میرامینی”شخصیتی چند وجهی دارد؛ ابتدا او را دختری کوشا با وجدان کاری بالا دیدیم که تمام تلاش خود را برای حمایت از دکتر امینی و به ثمر رسیدن تولید دارو به کار می بندد، اما به تدریج وجه دیگری از زندگی اش هویدا می شود. همسر نگین- سیامک- درگیر اعتیاد است. نگین تمام تلاش خود را برای ترک او به کار می بندد و یکه و تنها مسئولیت اداره خانه را به دوش می کشد اما زیر بار فشارهای مالی و عاطفی خودش هم آلوده می شود و به دلیل مصرف قرص های اعتیاد آور بچه اش سقط می شود.

نگین دختری است که پس از ازدواج به تهران آمده و به واسطه دوست پدرش- دکتر امینی- سرکار می رود. نگین بتدریج از خانواده اش فاصله می گیرد و به بهانه بیماری پدرش حتی اعتیاد سیامک را از آنها پنهان می کند. به این ترتیب دکتر امینی کم کم تمام تکیه گاه نگین می شود. نگین با کمک بهروز از سیامک جدا می شود.

حالا فصل جدایی رسیده است.نگین در برابر پیشنهادهای وسوسه انگیز مالی روی وجدان و اعتمادی که بهروز به او دارد، پا می گذارد و وارد بازی خطرناکی می شود که تمام زندگی و وجدان او را نابود می کند.

نگین بر اثر تلقین های هم خانه ای و همکارش ملیجه بتدریج باور می کند که بهروز عاشق او شده است. حالا وجه دیگر شخصیت نگین آشکار می شود، دختری که در توهمات خود مردی که جای پدرش است را عاشق دلخسته خود می بیند و در آرزوی ازدواج با او نقشه های پلیدی را عملی می کند. از این جای داستان دیگر نگین به دختری لجوج و متوهم تبدیل می شود که فقط به رسیدن به بهروز فکر می کند.

نگین در سکانسی در رستوران علت عشقش به بهروز را اینگونه بیان می کند:« تو هم پدری، هم برادری، هم دوستی و هم رفیقی. تو کاملی و من همیشه دنبال کامل بودم و هیچ وقت به کم راضی نبودم.»

شاید بزرگترین ضربه روحی زندگی نگین رفتن به تیمارستان توسط بهروز باشد. یادمان بیاید نگین چگونه با بهت و ناباوری بهروز را نگاه می کند. گویی از این لحظه به جای عشق، آتش انتقام و کینه در وجود نگین شعله ور می شود و نگین تا پای قصاص همسر بهروز- ناهید- برای آزار او پیش می رود.

آخرین رویارویی نگین با بهروز در زندان است. نگین که دستش رو شده است درحالی که یک چشمش را از دست داده، با چشمی شیشه ای و نگاهی تلخ و سراسر کینه به بهروز می گوید:«حاضر نیستم التماس کنم منو ببخشی. نه می فهمم بخشش چیه و نه بهش نیاز دارم، فقط نمی خوام بابام جلوی شماها گردنش کج باشه.» این حرف نگین نشانه عمق علاقه او به پدرش است؛ پدری که به بهانه بیماری از احوالات دخترش غافل شده بود و مادری که از ترس آبرو طلاق دخترش را از دیگران پنهان کرده بود.

فیلمساز اما نخواسته نگین در پایان داستان نابود شود. گویی سخنان بهروز در مورد بخشش و اینکه نگین باید مسئولیت کارهایش را بپذیرد و فقط دیگران را مقصر نداند، در وجود نگین اثر کرده، در انتهای داستان نگین با بخشش بهروز به آغوش خانواده اش باز می گردد و ملیحه و حتی کیوان را می بخشد تا با وجدانی آسوده و خالی از کینه به سوی زندگی جدیدی در کنار خانواده پیش برود تا به قول بهروز خوشبختی را بیابد.

زنی که تکیه گاه است

“ناهید”(فرشته سرابندی)- همسر بهروز امینی-زنی محکم و دلسوز است و به عنوان مادر خانواده تکیه گاهی مطمئن برای همسر و فرزندانش. ناهید با وجود تمام شایعات مبنی بر رابطه بهروز با نگین لحظه ای به شوهرش شک نمی کند و دلسوزانه در کنار او می ایستد تا مشکلات را پشت سر بگذارد. ناهید حتی حاضر نمی شود گواهی عدم سلامت روحی نگین را امضا کند، چرا که می ترسد ذره ای کینه و خصومت شخصی در کار حرفه ای اش اثر بگذارد.

ناهید که بی گناه در زندان افتاده، با آرامش و صلابت دوران زندان را سپری می کند، یادمان بیاید آرامش روحی او را که مرتب قرآن می خواند.

ناهید در پایان داستان نیز از بهروز می خواهد که شکایتش از نگین را پس گرفته و او را ببخشد.

زنی با کینه ای کهنه

“آذر”(کمند امیرسلیمانی)- خواهر فرزاد(داریوش فرهنگ)-از دیگر زنان فرعی داستان است؛ زنی که در ابتدا با بغض و کینه نسبت به بهروز که عشق سابقش بوده، وارد داستان می شود و تمام تلاشش را می کند تا رابطه سارا با حسام بهم بخورد و اینگونه انتقام پدر را از پسر بگیرد.

آذر که از داشتن فرزند محروم است برادرزاده خود- سارا- را همچون دخترش دوست دارد و زمانی که در می یابد سارا نمی تواند بدون حسام زندگی کند، به ایران باز می گردد. آذر که عشقش به بهروز نافرجام مانده و از سر لحبازی با مستوفی ازدواج کرده، در زندگی مشترک نیز شکست می خورد و تاوان تصمیم عجولانه خود را می دهد.

دختران و زنان منفعل یا فریب خورده

“سارا”(مهتاب ثروتی)- دختر فرزاد- با وجود آنکه دختری تحصیل کرده و اجتماعی است در تصمیم گیری های زندگی شخصی اش بسیار منفعل عمل می کند. او همچون دختران چشم و گوش بسته مسحور حرف ها و دستورات اطرافیانش است. او به دلیل علاقه شدیدی که به پدرش دارد، به تمام حرف های او بدون ذره ای فکر و استقلال عمل می کند و تا نابودی زندگی مشترکش با حسام پیش می رود.

“ملیحه”(صحرا اسدالهی) – نامزد کیوان- از جمله زنان فریب خورده داستان است؛ زنی که به خاطر عشق به شوهرش مورد نیرنگ فرزاد و سپس مستوفی قرار می گیرد و به هر عمل ناجوانمردانه ای دست می زند. ملیحه نیز در پایان داستان پس از دستگیری از سوی پلیس گویی سرش به سنگ می خورد.

کلام آخر

هسته اصلی داستان “در جستجوی آرامش” خانواده است و مسائلی چون اکتشافات دارویی لایه های زیرین آن را تشکیل می دهد. در جستجوی آرامش” در بازنمایی مشکلاتی که سر راه تولیدات داخلی دارو وجود دارد، اثری خوب به حساب می اید. همچنین این مجموعه با دستمایه قرار دادن داستان های فرعی عاطفی و انسانی و تبیین جایگاه مهم زن در خانواده به عنوان مرکز ثقل خانه، بخوبی توانسته مخاطب را جذب نماید.

 

نظر شما
ارسال نظر